کد مطلب:315944 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

گدای اباالفضل
سید عبدالحسین رضایی



در سر من هوای اباالفضل

در دل من ولای اباالفضل



كیستم من، گدای اباالفضل

چشم من بر عطای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



مایل آن روی مه لقایم

آرزومند كرب و بلایم



دردمندم بود او دوایم

به شوم از شفای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



سیدی كن به سویم نگاهی

من گدایم توام پادشاهی



من ندارم به جز تو پناهی

باد جانم فدای اباالفضل





[ صفحه 265]



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



درد من را ز لطفت دوا كن

عقده ی قلب من را تو وا كن



خسروا قسمتم كربلا كن

قبر و صحن و سرای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



خون شد آخر ز هجرت دل من

كی شود حل این مشكل من



كی شود كربلا منزل من

بشنوم من صدای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



جان فدای شه كربلا كرد

حق سلطان دین را ادا كرد



او به عهد الستی وفا كرد

شد جدا دست های اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



هر دو دستش جدا شد ز پیكر

كرد جان را فدای برادر



شد نگون او ز پشت تكاور

شه شنیدی صدای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



كی برادر بیا بر سر من

شد حسینم دم آخر من



می كند خصم بداختر من

سر جدا از قفای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



ناگهانی شه آمد به سویش

كرد در هر طرف جستجویش



تا ببیند دم مرگ رویش

دید قد رسای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل



شاه دین از غمش در فغان شد

گفت عباس پشتم كمان شد



اشك چشم «رضایی» روان شد

روز و شب در عزای اباالفضل



من گدایم گدای اباالفضل

سر نهاده به پای اباالفضل [1] .



[ صفحه 266]




[1] چهره هاي گلگون، ص 11 و 112.